۱۳۹۹ بهمن ۲۹, چهارشنبه

سوسیالیست باورمند

۲۹ بهمن ۱۳۵۲ : ۴۷ سال پیش در چنین روزی خسرو گلسرخی در تهران اعدام شد. می‌گفت: «نمی‌خواهم که مرگم بی‌صدا باشد.»

خسرو گلسرخی در سال ۱۳۲۲ در رشت زاده شد. پدرش پاسبان و مادرش دختر یک روحانی هوادار میرزا کوچک خان جنگلی بود.

پنج ساله بود که پدر را از دست داد و با مادرش به قم رفت و زیر نظر پدربزرگ مادری‌اش پرورش یافت.

۱۸ ساله بود که با درگذشت پدربزرگش به دنبال کار و تأمین خانواده به تهران رفت، روزها کار می‌کرد و شب‌ها می‌آموخت و می‌نوشت.

دیری نپایید که با کمک دایی خود که فرانسه می‌دانست، مقاله‌هایی از فیلسوف یهودی‌تبار فرانسوی، لوسین گولدمان و نویسنده ضد استعمار آن کشور فرانس فانون به فارسی گرداند.

۲۳ ساله بود که چند شعر در مجله‌های گوناگون به چاپ رساند:

"حال می‌پرسم

یک اگر با یک برابر بود

پس چه کس آزادگان را در قفس می‌کرد؟

معلم ناله‌آسا گفت:

بچه ها در جزوه‌های خویش بنویسید

یک با یک برابر نیست".

دیری نپایید که به استخدام روزنامه کیهان درآمد و در بخش فرهنگی آن و بعدها "آیندگان" نقد کتاب و شعر منتشر می‌کرد.

در مدتی که او در زندان بود، گروهی قصد ربایش ولیعهد وقت را داشتند و ساواک او را هم جزو این گروه جا زد و او با دیدن گزارشگران رسانه ها به ویژه رادیو و تلویزیون، به جای دفاع از خود به رژیم حاکم تاخت: «زندان‌های ایران پر است از جوان‌ها و نوجوان‌هایی که به اتهام اندیشیدن و کتاب خواندن شکنجه و زندانی می‌شوند. آنان وقتی به زندان می‌روند و برمی‌گردند، کتاب را کنار می‌گذارند و مسلسل به دست می‌گیرند".

خسرو گلسرخی در ۳۰ سالگی در تهران تیرباران شد.
 

اطلاعیه ۱۴۶۴ کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی با موضوع جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است

جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است این روزها، درکنار اخبار دلخراشی چون بحران بی‌آبی در خوزستان، افزایش مرگ و میر در اثر کرونا، ‌ فقر،...