۱۳۹۹ اسفند ۳, یکشنبه

کمی به گذشته...

در خانواده ما (فرمانفرما)، مقاومت اين پسر عمه (دکتر مصدق) در برابر ديکتاتوری رضاشاه موجب مباهات همه بود. لجاجت و سرسختی او درمبارزه عليه ستم رضا خانی، برای او سابقه‌ای درخشان ساخته بود و چهره‌ی او را به رهبری چندان محبوب بدل می‌کرد که به او لقب «شير وطن» داده بودند. او در هفتاد سالگی به صورت نجيب زاده‌ای جلوه می‌کرد که در قلب توده مردم جای داشت. شعار او اين بود که «دولت مزد بگير مردم است و نه مردم مواجب خور دولت». مصدق چهره‌ای جذاب داشت، با قدی بلند و اندک خميده، که شوخی‌ها و حالت چشمان‌اش به او ظاهر و رفتاری دل پسند می‌داد. در راه رفتن اندکی کند بود و می‌گفتند که ناتوانی‌اش نتيجه‌ی بدرفتاری پليس رضا شاهی با او درزندان بوده است. با وجود سن بسيار و ضعف ظاهری، سخنوری چيره دست و سياستمداری زيرک بود ... برنامه‌ی جبهه ملی که او در رأس آن قرار داشت، سياست خارجی بی‌طرفی، اصلاحات سياسی – اقتصادی و استقلال ملی بود.

ساده زيستن، بی‌آلايشی، شوخ طبعی و علاقه ذاتی مصدق به توده مردم، از او شخصيت سياسی موفقی می‌ساخت که هرگز به اصول اعتقاداتش پشت نکرد و هيچ کس نتوانست در او لکه سياهی بيابد. در پنجاه سال فعاليت سياسی، حتی جدی ترين دشمنان‌اش نتوانستند عليه او سندی در باره بند و بست سياسی يا فساد مالی به سود خود يا قدرت‌های داخلی و خارجی، ارائه دهند. مردم او را به عنوان رهبری که در پی کسب آزادی و استقلال و حقوق قانونی ملت ايران است پذيرفته بودند و به نظر من هم صداقت و شجاعت و درايت لازم، برای هدايت ملتی به بزرگی مردم ايران را داشت. او نيز چون گاندی و نهرو می‌توانست از ايران کشوری دموکراتيک، مستقل و خود کفا بسازد، اما موانع سر راه او بسيار جدی تر از موانع پيش پای گاندی و نهرو بود.

دختری از ايران – خاطرات خانم ستاره فرمانفرماييان- ص ، ۱۶۲- ۱۶۳ و ۲۲۵ - ۲۲۶

پ.ن: ستاره فرمانفرمائيان مادر مددکاری اجتماعی ایران فرزند عبدالحسين ميرزا فرمانفرما بود.
 

اطلاعیه ۱۴۶۴ کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی با موضوع جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است

جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است این روزها، درکنار اخبار دلخراشی چون بحران بی‌آبی در خوزستان، افزایش مرگ و میر در اثر کرونا، ‌ فقر،...