۱۳۹۹ اسفند ۱, جمعه

سراينده بی‌پروايی و بی‌پردگی

 

اول اسفند ۱۲۶۲؛ ۱۳۷ سال پيش در چنين روزی عالمتاج قائم‌مقامی، ژاله، در فراهان زاده شد. "قسمت ما زین مسلمانان ایمان‌ناشناس غیر اشك گرم و آه سرد و روی زرد نیست".

 پدر عالمتاج قائم‌مقامی زمينداری از میان "نجبا" بود و مادرش شعر می‌گفت.

كودك بود كه او را به مكتب سپردند تا فارسی و عربی بياموزد:

"مكتب‌نشین شدم من و ادوار عمر من

كمتر ز پنج بود، ولی بیشتر نبود

در پارسی اديب و به تازی ادبشناس

گشتم كه جز گزينش علمم به سر نبود".

۱۵ ساله بود كه با پدر و مادرش به تهران رفت و به مصلحت خانواده مجبور به ازدواج با يك مرد ۴۳ ساله شد كه با شعر و ادب بيگانه بود:

"نگويم پير و ممسك بود و آتشخو ولی آخر

بدان نابالغی شوهر چه می‌شد گر نمی‌كردم؟".

يك سال پس از آن پسرش پژمان بختياری شاعر و ترانه‌سرای بنام زاده شد و او از اينكه بايد همه وقتش را صرف همسر و فرزند و نه هنر و دانش می‌كرد، سخت در رنج بود به ويژه كه در همان سال پدر و مادرش درگذشتند و برادرش ثروت خانوادگی اش را به باد داد.

"ای همدم مهرپرور من

او سراينده درونگرا و سرنوشت‌نگاری بود كه چون روحيات و ذهنياتش را بی‌پرده و بی‌پروا می‌نوشت، گرچه شعرش گاه به شعار نزديك می‌شود، از کليشه به دور است، به دل می‌نشيند و شايد بی آنكه خود خواسته باشد اجتماعی و اثرگذار است. او از نابرابری زن و مرد، از بندهای شرع، از خشونت مردان و واپسماندگی اجتماعش می‌گويد:

عالمتاج قائم‌مقامی ژاله در ۶۳ سالگی در تهران درگذشت.

اطلاعیه ۱۴۶۴ کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی با موضوع جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است

جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است این روزها، درکنار اخبار دلخراشی چون بحران بی‌آبی در خوزستان، افزایش مرگ و میر در اثر کرونا، ‌ فقر،...