۱۳۹۹ بهمن ۱۵, چهارشنبه

ترانه‌سرای تصويرگر


 سال پيش در چنين روزی رحيم معينی كرمانشاهی در كرمانشاه زاده شد. می‌گفت: «مشكل‌ترين نوع شعر، ترانه است. ترانه‌سرا هم بايد يك شاعر مسلط و هم گوش موسيقی داشته باشد.» 

پدر رحيم معينی كرمانشاهی كارمند بلندپايه دولت و مدتی فرماندار فارس بود: «کلاس سه ابتدايی شروع كردم به حفظ شعر به خصوص حافظ و فردوسی كه مجهز باشم برای مشاعره و خيلی چيره‌دست شدم.»

دبيرستان كه می‌رفت نقاشی می‌كرد: «تنها يادگار آن زمان "يتيم‌نوازی مسيح" است كه از روی اصل آن كه از رافائل است كشيده‌ام.»

۱۶ ساله بود كه نقاشی را كنار گذاشت و كوشيد تصوير را در كلام بازتاب دهد: «در ترانه‌ها و آثار منظوم من تصويرسازی از همان نقاشی نشأت گرفته و نقاشی هم در زندگی در طبيعت و زمين‌های كشاورزی.»

«به حكم شخصی دكتر مصدق در سال ۱۳۳۱ در راديو استخدام شدم و بعد سرپرستی بايگانی راديو تهران شدم و يک سال پس از آن همكاريم را به عنوان ترانه‌سرا با راديو ايران آغاز كردم.»

او نخستين ترانه‌اش را "نوای دل" از جواد لشگری می‌داند كه دلكش در چهارگاه خوانده است:

«من به تو دل دادم كه صفا بكنی.

خانم دلكش به من شهرت داد اما بعد ديگرانی كه به من رجوع كردند مشهور شدند.»

او ترانه‌های ماندگاری مانند "طاووس"، "ياد كودكی" و "آبشار" ساخت كه آنها را مرضيه، دلكش و ياسمين خواندند. تصويرگری در ترانه‌سرايی يا به گفته خودش "تابلوسرايی" او سرمشق بسياری از سرايندگان بعدی بوده است. در ترانه های او گاه شاعر داستان كوتاهی را روايت می‌كند كه كمتر گوشه چشمی به پديده‌های اجتماعی دارند.

۳۳ ساله بود كه نخستين جُنگ شعرش "ای شمع‌ها بسوزيد" را به چاپ رساند. شناخته‌ترين شعر اين جُنگ دستمايه ترانه‌سرايان بسياری شد:

«عجب صبری خدا دارد،

اگر من جای او بودم

همان يک لحظه اول

كه اول ظلم را می‌ديدم از مخلوق بی‌وجدان

به روی يكدگر ويرانه می‌كردم.»

آخرين كار او "شاهكار" كوشش در ادامه شاهنامه يا تاريخ منظوم ايران پس از اسلام است كه تا پايان دودمان قاجار رسيده است.

رحيم معينی كرمانشاهی در ۹۳ سالگی در تهران درگذشت.

اطلاعیه ۱۴۶۴ کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی با موضوع جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است

جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است این روزها، درکنار اخبار دلخراشی چون بحران بی‌آبی در خوزستان، افزایش مرگ و میر در اثر کرونا، ‌ فقر،...