۱۳۹۹ اسفند ۲۳, شنبه

بنیانگذار سرای سالمندان در ایران

پدر محمدرضا حکیم‌زاده پزشک بود.

دبستان را در لاهیجان و دبیرستان را در رشت گذراند.

از آنجا که بسیاری از خویشاوندانش پزشک بودند، نخست نزد آنها کار کرد و تجربه اندوخت.

۲۳ ساله بود که با گشایش دانشکده پزشکی به تهران رفت و چهار سال پس از آن به عنوان پزشک به استخدام دولت درآمد، به مشهد رفت و آسایشگاه جذامیان آنجا را بازسازی و راه‌اندازی کرد.

۳۰ ساله بود که به زادگاهش بازگشت، خانه‌اش را "دبستان حکیم‌زاده" کرد و هم‌زمان با درمان بیماران، سرپرستی بهداری لاهیجان را پذیرفت و نخستین زایشگاه و پرورشگاه را در آنجا گشود.

۳۶ ساله بود که پس از گشایش چندین درمانگاه در روستاهای دورافتاده لاهیجان و همدان، برای تکمیل رشته‌اش به پاریس رفت و چهار سال پس از آن به عنوان کارشناس پیشگیری از بیماری‌های واگیردار به ایران بازگشت و سرپرستی بهداری‌های استان گیلان را پذیرفت.

حسین استقامت ۱۷ هزار متر مربع از زمین‌های کارخانه‌های جوراب‌بافی‌اش را برای این کار بخشید و آرسن میناسیان از نیکوکاران بنام رشت سرپرستی آن نهاد نوبنیاد را پذیرفت.

آوازه سرای سالمندان حکیم‌زاده چنان در کشور پیچید که دولت از او خواست مانند آن آسایشگاه را در تهران هم بنا کند.

او با وجود نبرد با بیماری سرطان این کار را تا آستانه گشایش در کهریزک به پایان رساند.

هم اکنون در سرای سالمندان او در کهریزک بیش از یک هزار زن و مرد داوطلب در کنار ۹۵۰ کارمند و کارگر استخدامی از ۱۷۵۰ مددجوی سالمند و گرفتار بیماری "ام اس" پرستاری می‌کنند.

۸۲ درصد هزینه‌های این نهاد از سوی نیکوکاران داوطلب تأمین می‌شود و سازمان بهزیستی تنها ۱۸ درصد آن را به عهده گرفته است.

بر سنگ مزارش به خواست او نوشته:

"پاداش خدمت ناچیز من همین بس که در جوار پاک شما آرمیده‌ام".

اطلاعیه ۱۴۶۴ کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی با موضوع جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است

جان زندانیان دگر اندیش و منتقد در خطر است این روزها، درکنار اخبار دلخراشی چون بحران بی‌آبی در خوزستان، افزایش مرگ و میر در اثر کرونا، ‌ فقر،...