از روز اول حاکمیت آخوندی مردم از هر فرصتی برای اعتراض و قیام استفاده کردند.
دانشجویان در سال ۷۸ قیام کردند و آن را به خیابان کشاندند که نتیجه تضاد در رأس حاکمیت ولایت فقیه بود.
سال ۸۸ شکاف و شقه بزرگ در رأس حاکمیت راه به قیام سراسری برد که رژیم را به لبه سرنگونی رساند.
اما الان شکاف در رأس حاکمیت و به موازات آن گسست و جدایی عمیق مردم با حاکمیت در حال گسترش است.
در تمامی حرکات اعتراضی و صنفی مردم، پای خامنهای به میان کشیده میشود.
نتیجه شکاف در بالای حاکمیت و نفرت عمیق مردم از این رژیم، قیام یا قیامهای پیدرپی است.
آیا با این چندپارگی نظام و خشم متراکم مردم، عمر حاکمیت خامنهای به شماره نیفتاده است؟